facebook instagram telegram telegram
باری که حملش ناید ز گردون/جز ما ضعیفان حامل ندارد!

فردا 11 اردیبهشت است، 3 سال است که در این روز غمی جانکاه در دلم می خزد و زخمی کهنه را باز میکند.
کجایم؟ این جا همین دور و اطراف زیر آسمان ابری و گرفته و در اندیشه چراها و چراها
نشسته ام و روز می شمارم که کی تمام خواهد شد
این روزهای بی رنگ و بو و این مدعیان ...


بار امانتی که که در این سالها به دوش گرفته ام سخت سنگین می نماید،
دیگر تحملی هست که تحمل کنم این همه کج اندیشی را؟!
نمیدانم!
دلم گرفته در حضور بی حضور کسی که به من آموخت عدالت و محبت را، مهر وصبر را
و امروز چقدر دستمالی شده اند این کلمات مقدس وعزیز
تلخم امروز، تلختر ازدیروز و مبادا که فردا تلخ تر باشم!


پوپك صابري

تاريخ : سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۶

دسته بندی

دلتنگي گلنسا

نظرات

همیشه دنبال یه راه می گشتم که ازش تشکر کنم...اما نتونستم...
اما می دونم که میدونه خیلی تو دلم جا داره
هنوز یادم هست روزایی که با لذت مجله ای پر از شکل های خنده دار می خریدم و کلی بهشون می خندیدم ..فقط می دونستم اسمش گل اقاست ..
اما حالا گل اقا کسی هست که مربی من بود و من با اون به جایی که الان هستم رسیدم
ممنون گل اقای بچگی من و مربی دوران جاهلیتم

ارسال توسط : فاطمه | شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۷

ارسال نظر

نظر شما پس از تاييد توسط مديريت سايت، نمايش داده خواهد شد.
لطفا" کد زیر را در قسمت پائین آن وارد نمائید.
نام:
 
پست الكترونيك:
 
وب سايت (لطفاً آدرس به صورت کامل وارد شود. بعنوان مثال: http://www.golagha.ir):
 
نظر:  

 


©با معرفت‌ها ذکر مأخذ می‌کنند!
powered by: