به بهانه آغاز سال جدید و فرا رسیدن بهار دلنشین، سراغ اصحاب و اذناب آبدارخانه رفتیم و این سوال ها را ازشان پرسیدیم:
1- با موش ، بهار، كفگير و گلآقا يك جمله بسازيد.
2- اگر بخواهيد از اتفاقاتي كه در سال 86 افتاد يك گزارش طنز تهيه كنيد، چه موضوعي را انتخاب ميكنيد؟
3- يك خاطره عيدانه.
4- تصميم كبري سال 87 .
5- و يك پيام گل آقايي!
این جوری جوابمان دادند:
منوچهر احترامي (طنزنويس)
1- موش كفگير گل آقا را برداشت و دنبال بهار دويد.
2- براي من اتفاق خاص مهم نيست . ديد طنز آميزي كه در آن است مهم است . به محض اينكه اولين اتفاق بيفتد مينويسم.
3- بچه كه بودم يك بار جايي عيد ديدني رفتم . صاحب خانه به من يك مشت پول خورد داد. من آنها را ريختم در جيبم. وقتي كه در آوردمشان كه بشمارم يك نقل هم در ميان آنها بود!
4- زنده بمانم .
5- همه شاد باشند .
رضا اردوبادي (مسوول فني سايت گلآقا)
1- كف گير گل آقا در بهار 87 خورد به ته ديگ و يك موش بيرون آورد!
2- صدا گذاري بچهها روي حيوانات جنگل ناكجا آباد. *
3- تا وقتي كه بچه بودم و عيدي ميگرفتم خيلي خوشم ميآمد، ولي الان كه فكر ميكنم ميبينم عيدي زياد خوب نيست!
4- تصميم گرفتم در سال 87 پيشرفت بيشتري نسبت به سال قبل داشته باشم و تعطيلات فرصت خوبيست كه كه در اين باره فكر كنم.
5- برو به نشاني golagha.ir تا دنيا بهت بخنده !
* ازطرحهای انیمیشن موسسه گل آقا
مريم افتخاري
(همكار بخش روابط عمومي)
1- اميدوارم در بهار سال آينده كفگير گل آقا به ته ديگ اصابت نكند . حتي موشها هم در اين باره هيچ كارهاند!
2- انتخاب علي دايي به عنوان سرمربي تيم ملي!
3- زماني كه هنوز از فاميل عيدي ميگرفتم يك روز ميهماني داشتيم از دوستان پدرم . موقع دادن عيدي به من و خواهرم كه شد ، در كمال تعجب ديدم خواهرم كه 6 سال از من كوچكتر است عيدي بيشتري ميگيرد ! گويا قيافه ام به اندازه كافي آبروبر شده بود كه دوست پدرم گفت: به بچه هايي كه كوچكتر هستند بايد عيدي بيشتري داد!
4- شما كه غريبه نيستيد، خيلي چيزها!
5- شادي حق بچه هاست .
فرزام الفت
(از هنرجويان كلاسهاي طنز مطبوعاتي، طنزنویس بعد از این)
1- كفگير گلآقايي چيزي است كه شايد هيچ وقت به ته ديگ نخورد ولي حتماً با سر اصحاب و اذناب و اطراف و اكناف تصادم ميكند. و اين هيچ ربطي به بهار و سال موش و اينها هم ندارد!
2- سوژه اش مهم نيست. فقط كافيست گزارش مستند باشد، خود به خود طنز هم خواهد بود.
3- عيد دو سال پيش قرار بود كارهايي انجام بدهم كه خيلي به كامپيوتر ربط داشت و به اين وسيله غيرقابل پيش بيني وابسته بود. اولين روز وقتي كار را شروع كردم لازم بود يك عدد كارت حافظه از طريق درگاه (!) USB به كامپيوتر وصل كنم. وصل كردن همان و فرت (!) خاموش شدن كامپيوتر و متعاقب آن روشن نشدن كامپيوتر و بسته بودن همه جا در ايام نوروز همان و ول معطل ماندن ما همان و ... در ادامه همان سال بود كه فهميدم: اولاً سالي كه نكوست از بهارش پيداست و ثانياً USB خيلي چيز خطرناكي است حسن!
4- از آنجا كه هر سال تصميمهاي كبري اينجانب به نتيجه اي منتهي نشده، امسال تصميم كبري اين است كه من بعد كبري وار، هيچ تصميم كبري گونه اي نگيرم. در ضمن قبلاً هم گفته ام باز هم تاكيد مي كنم كبري هم حق ندارد بدون هماهنگي قبلي تصميم بگيرد. متشكرم!
5- سخت نگيريد...
ناصر پاكشير(كاريكاتوريست)
1- گل آقا وقتي كفگيرش را بلند ميكند، اگر چه بهار هم باشد باز هم موش فرار ميكند!
2- جا گذاشتن كارت سوخت در پمپ بنزين.
3- من سال گذشته كلي وقت صرف كردم و يك كميك استريپ با موضوع سال سگ كشيدم و به آقاي زراندوز دادم . آقاي زراندوز نگاهي انداخت و گفت : آقاي پاكشير امسال سال خوك است، سال گذشته سال سگ بود !
4- به همه چيز به چشم طنز و شوخي نگاه كنم .
5- مردم هم همه چيز را به چشم طنز نگاه كنند و هميشه بر لبانشان لبخند داشته باشند .
فاضل تركمن
(طنزپرداز)
1- در بهار سال 87 موش توی سوراخ نمیرفت ، کفگیر گل آقا را به دمش بستند!
2- نمیگويم سهیمهبندی بنزین چون تکراری شده، ولی انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی و گزارش البرادعی راجع به انرژی هسته ای ایران هم پر بدک نیست !
3- آخرین ساعات سال 85 تازه یادم افتاده بود که باید برای اصلاح موی سر به سلمانی بروم؛ تا ساعت 12 شب هی رفتم و آمدم و یک ساعتی هم توی صف نشستم اما آخرش هم نوبت به من نرسید ؛ معلوم بود که خیلیهای دیگر هم مثل من اهل دقیقه نود بودند! بنابراین بی خیال سلمانی شدم و با موهای اصلاح نشده به منزل رفتم تا لااقل از تحویل گرفتن سال جا نمانم!
4- قصد دارم چند تا فیل گنده ادبی هوا کنم! توضیحات بیشتر باشد برای زمان هوا کردن این فیلهای ادیب!
5- سالتان را هرجوری شروع کنید، همان جوری هم ادامه پیدا ميدهيد و تمام ميكنيد. پس بخندید تا سال خوبی داشته باشید !
نازنين جمشيدي
(كاريكاتوريست)
1- بهار كه ميشه موش ميره كف گير گل آقا رو ميزنه ته ديگ آبدار خونه!
2- نمايشگاه مطبوعات.
3- هر سال آنقدر همه چيز مدام از اول تكرار ميشود كه آدم خاطره به خصوصي يادش نميآيد! عيدها هميشه يك شكلند.
4- دختر خوبي باشم و كارهاي مجله را به موقع تحويل خانم عبدي بدهم و بيش از حد اذيتش نكنم!
5- با مجلات گل آقا لبخند را به خانه هايتان بياوريد !
هاجر ده بزرگي
(از هنرجويان كلاسهاي طنز مطبوعاتي، همكار بخش گزارش سايت)
1- بهار كه مياد موش كفگير گلآقا رو به دمش مي بنده و از سوراخ هم رد ميشد!
2- فروش سر سرباز هخامنشي!
3- هنوز كه عيد نيومده! جواب اين سوال گرو باشه براي بعد از تعطيلات!
4- من كه كبري نيستم، بنابراين تصميمي هم ندارم! اصلا مگه هنوز درس تصميم كبري هست؟!
5- شاد باشيد و ديگران را هم شاد كنيد!
محمد صالح رزم حسيني
(كاريكاتوريست)
1- در بهار امسال با كفگير گل آقا ميشود موشهاي زيادي گرفت!
2- سهميه بندي بنزين.
3- سال پيش 2 روز مانده به عيد، كاريكاتوري را براي يك موسسه فرهنگي ميبردم. اما چون نشاني را به من اشتباه داده بودند، من به يك خانه رفتم و سعي در باز كردن در آن خانه داشتم كه صاحب خانه من را در اين حالت ديد و با 110 تماس گرفت و آمدند و من را به كلانتري بردند!
4- براي جشنوارههاي بيشتري كار كنم .
5- عطر گلآقا بايد در فضاي مطبوعاتي كشور باشد.
مهدخت رضاخاني (مسوول صفحهبندي نشريات گلآقا)
1ـ خاله سوسكه و آقاموشه، نشان زرين كفگير گلآقايي را در بهار 87 از گلنسا دريافت كردند!
2ـ بارش پيدرپي برف و نگاههاي ملتمسانه به آسمان كه بسه ديگه!
3ـ به عنوان كوچكترين فرد در خانواده، وصول كردن عيديها، لذتبخشترين قسمت عيدانه زندگي من است.
4ـ باغچه كه جاي كتاب خواندن نيست. ديگه تكرار نميشه!
5ـ براي تقويت عضلات فك، گونه و دهان روزي 3 بار بعد از غذا گلآقا بخوانيد.
علي زراندوز
(سردبير بچهها گلآقا)
1- موش رفت با كفگير بهار را بياورد كه روي دكه روزنامه فروشي نشريات نوروزي گل آقا را ديد و گفت: ا ... مگه گلآقا هنوز هم منتشر ميشه؟!
2- چرا مردم حاضرند به گارسون رستوران نصف پول شامشان را انعام بدهند و برخي اجناس را تا 3 برابر قيمتش بخرند ولي براي 50 تومان كمتر يا بيشتر با راننده تاكسي هاي بيچاره دست به يقه ميشوند؟
3- هر سال براي تعطيلات يك عالمه برنامه دارم ولي بعد از تعطيلات ميبينم فقط برنامه تا لنگ ظهر خوابيدنش دقيق اجرا شده!
4- در اين عيد امسال چاق نشوم!
5- شوخ طبعي تنها موضوع جدي جهان ماست .( يعني اميد وارم اين طوري باشد!)
بهزاد شفايي (مدير فني موسسه گلآقا)
1- به نظر شما يك موش ميتواند با كفگير گل آقا شادي برايتان بياورد ؟!
2- جشنواره سينماي كمدي
3- فكر كنيد ميخواهيد به مسافرت برويد اما نه پول داريد و نه كارت بنزين !
4- پولدار شوم ! شاد شوم !
5- اگر ميتوانيد شاد باشيد و سعي كنيد اين شادي را به ديگران هم منتقل كنيد .
پوپك صابري فومني (گلنسا!)
1ـ كارم از گريه گذشتهست بدان ميخندم!
توضيح: «كفگير و گلآقا» چه با عطف، چه با سبب چه بيسبب در مصرع بالا مستتر است. «موش» هم كلمه گمراه كننده است كه مصاحبه شونده گذاشته تاحال مصاحبهكننده را بگيرد. حالا شما اگر تمام اينها را به عنوان جواب سؤال اول قبول كردهايد خودتان يك فكري براي بهارش بكنيد!
2ـ واقعاً سخته!
3ـ چرا يادم نميياد!
4ـ مگر كبري هنوز كتاب هم ميخواند؟!
5ـ با دل خونين، لب خندان بياور همچو جام!
سارا صابري فومني( مسوول بخش اشتراك)
1ـ اميدوارم در بهار جديد خبري از كفگير و ته ديگ و موش در گلآقا نباشد.
2ـ چي بگم، با اين همه اخبار طنز!
3ـ كلاس اول كه بودم در مدرسهمان اعلام كردند كه براي پيك نوروزي پول بياوريد اما من پيك را كيك شنيدم، خوشحال به منزل برگشتم و خواستم از مادرم پول بگيرم اما مادرم مخالفت كرد گفت چون مريضم نميتوانم كيك بخورم. من آن شب تا صبح گريه كردم اما وقتي فردايش رفتم مدرسه ديدم... و اين موضوع تا چند سال مايه خنده كل فاميل بود.
4ـ با تصميم كبري ميانهاي ندارم ترجيح ميدهم با تصميمهاي كوچك و موفق برنامههايم را عملي كنم.
5ـ شادي حق بچههاست به حقوق بچهها احترام بگذاريم.
نسيم صباغان
(از هنرجويان كلاسهاي طنز مطبوعاتي، طنزنویس بعد از این)
1- موش اومد گل آقا آب بخوره با کفگیر افتادن به جونش! توضیح: اسم موش بهار خانم بود.
2- کارت هوشمند سوخت.
3- پارسال عید سفره هفتسین ما به طرز کاملا مشکوکی چندین سین اضافهتر داشت و ما هم تا روز آخر عید به توافق نرسیدیم که کدام سین را از سر سفره برداریم!
4- و کبری تصمیم گرفت دور هرچه طنز پردازیست خط بکشد تا به سرنوشت نسیم صباغان دچار نشود.
5- طنز چاقوی جراحی است نه ساطور سلاخي!
رويا صدر
(طنزپرداز)
1- در بهار موش تو سوراخ نميرفت كف گير گل آقا به دمش ميبست. يا بهار موش داره ، موش هم كف گير گلآقا !
2- از واقعه غيره منتظره و حضور زمستان درست بعد از پاييز و اتفاقات عجيبي كه بعد از آن افتاد (از جمله بارش عجيب برف)!
3- من خاطرهاي از عيد به ياد ندارم اما در عوض 2 تا جمله ساختم!
4- تصميم دارم زبانم را كامل كنم، البته 30 سال است اين تصميم را دارم!
5- همه در كارهايشان ثابت قدم باشند كه البته 30 سال است حرفم همين است!
مهرداد صدقي
(طنزپرداز)
1- ملك الشوهراي بهار:
گر موش به يخچال بيندازد دست
كفگير گل آقا به دمش بايد بست
2- الف) داستانهاي برنامه تلويزيوني كليد اسرار. ب) انتخاب سر مربي تيم ملي
3- قبل از عيد، به يك كفاشي رفتم و براي سال نو، كفش تازه اي خريدم. جالب اينكه مرد ديگري هم آنجا بود و باز جالبتر اينكه پاهايمان هم سايز هم بودند. اتفاقا او هم عين همان كفش مرا خريد... روز اول عيد كه كفشم را پوشيدم، ديدم بد جور پايم را مي زند. با همان وضعيت، لنگ لنگان به عيد ديدني رفتم. توي خيابان، اتفاقا همان مرد را ديدم. جالب است كه او هم همان كفش نويش را پوشيده بود و باز جالبتر اينكه كفشش، پايش را نمي زد. (دليل ندارد وقتي كفشي پاي مرا مي زند، پاي فرد ديگري را هم بزند!)
4- چون جديدا از چاقي در پوست خود نميگنجم، برنامه كاهش دستوري وزن را به شيوه برنامه كاهش دستوري تورم، در دستور كار برنامه هايم دارم!
5- سالي خوب براي همه و "حتي براي دوستانم" آرزومندم!
گيتي صفرزاده
(سردبير ماهنامه گلآقا)
1- موش تو سوراخ نميرفت، گلآقا به دمش ميبست! (كلمات بهار و كفگير درون ضربالمثل مستتر است! )
2- خصوصيسازي در بخش فرهنگ!
3- هر سال دم عيد يك عدد سررسيد سالانه شيك و با كاغذ مرغوب تهيه ميكنم تا فهرست كارها و برنامهريزيهاي روزانهام را تويش بنويسم. البته اين فهرستنويسي فقط تا دو هفته اول سال دوام پيدا ميكند و... حالا يك انبار از اين سررسيدها دارم كه فقط 20-10 برگ اولش نوشتهشده!
4- ديگر سررسيد سالانه نخرم!
5- بخند تا دنيا به روت بخنده!
لاله ضيايي
(كاريكاتوريست)
2- گزارش اتفاق طنز: سرمای بی سابقه 86
3- خاطره عید: کوکوسبزی شب عید پارسال مسوولیتش با من بود که به دلیل ضخامت، دور و برش سوخت و وسطش خام ماند!
4- برنامه ریزی از همه چی مهمتره!
5- پیام گل آقایی: خنده، امید به زیبایی و کمکی برای مقابله با زشتیهای جهان.
سلمان طاهري (كاريكاتوريست)
1ـ چند سال پيش بهار، شاغلام به موش شامپو زد، كفِش هم گير گلآقا آمد.
2ـ بررسي تأثير افزايش نرخ تخممرغ در بازارهاي جهاني بر اقتصاد داخلي.
3ـ پارسال بهار دستهجمعي رفته بوديم... (ببخشيد فكر ميكنم قبلاً اين را يك جاي ديگر تعريف كردهام!)
4ـ راستش 20 سال پيش تصميم گرفته بود از وسائلش خوب مراقبت كند، امسالش را نميدانم.
5ـ اگر خواننده گلآقا هستيد براي سلامتيمان دعا كنيد. (يك نفر به اين پيغام توجه نكرد، مُرد. يك نفر ديگه برايمان دعا كرد، صاحب خونه شد!)
سميه عبدي (مسوول آمايش نشريات گلآقا)
1- موش تو سوراخ نميرفت، كفگير گلآقا را بست به دمش! پس «بهار» چي شد؟ اون كه خيلي وقته اومده!
2- جشنواره فيلم كمدي گلآقا!
3- ندارم.
4- ميرويم كه كشكمان را بسابيم!
5- اميدوارم مثل پسته (البته از نوع خندانش) هميشه بخنديد!
نسيم عرب اميري
(طنزپرداز)
1- مگر شاغلام با موش و كفگيرو بهار جمله اي بسازد.
2- به نظر من پديده گدايان بنزيني از آن پديده ها بود!
4.قصد كردم كه دگر قصد زيادي نكنم
«به جز از امشب و فردا شب و شب هاي دگر»!
يا به عبارت منثور و مكتوم! تصميم گرفتم كه ديگر تصميم كبري نگيرم!
5.«آي مردم كه در ساحل نشسته شاد و خندانيد»
لطفا در سال جديد پيام گير دل هايتان را روشن كنيد!
آذين محمدزاده (دبير سايت)
1- موش، بهار، كفگير گلآقا، واقعا كدوم استعدادي اين كلمات شاهكار را انتخاب كرده؟!
2- اين كه ما آدمها همچنان اميدواريم.
3- ندارم! حضور ذهن، خاطره بانمك، نمك و به احتمال زياد هر سه!
4- كه تصميم كبري اي نگيرم كه عين چي توش بمانم!
5- اميدوار باشيد!
شكوفه موسوي( طنزپرداز)
1- امیدوارم که در سال جدید، یک عدد موش آهن خوار تهدیگ گلآقایی را بخورد و دیگر کفگیر گلآقا برای همیشه به ته ديگ نرسد!
2- انتخابات فدراسيون فوتبال و انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال و امثالهم!
3- از آنجا که اصولاً در عید شیرینی زیاد است، لذا بیشتر خاطراتم شیرین است و هر چه گشتم خاطره با نمكي پيدا نكردم.
4- كبري تصميم ميگيرد كه ديگر هيچ تصميمي نگيرد و يك جماعت را خلاص كند!
شراره وكيل (همكار بخش روابط عمومي)
1ـ اميدوارم امسال كه سال موش است، گلآقا بهاري زيباتر از همه بهارها داشته باشد و هرگز كفگير گلآقايي به ته ديگ نخورد.
2ـ اولين جشنواره سينماي كمدي گلآقا.
3ـ چند سال پيش، روز سوم عيد، از صبح تا شب مهمانداري كرده بوديم و بالاخره ساعت 12 شب رفتيم كه بخوابيم. غافل از اينكه عموي بزرگم ساعت 5/12 شب براي عيد ديدني به خانه ما ميآيند! تا بيدار شويم و بخواهيم در را باز كنيم، در خانه به مرز شكستن نزديك شد! (چون عموجان با مشت و لگد به جان در بيچاره افتاده بودند).
4ـ حاضر بودن در مؤسسه رأس ساعت 9 صبح!
5ـ هميشه شاد باشيد و شادي را به همه هديه كنيد.
جواد نبوي (مدير داخلي موسسه گلآقا)
1ـ داد كفگير گلآقا به ته ديگ اين نويد
اندكي صبر كن بهار سال موش از ره رسيد
2ـ آمار ارائه شده از تورم و آمار ارائه نشده از تورم.
3ـ تصميم يك كارمند براي تقسيم كردن عيدي دريافتي.
4ـ نشريات گلآقا را زير باران نگذاريم.
5ـ سال نو بر همه هموطنان مبارك باد.
الهام نظري (از هنرجويان كلاسهاي طنز مطبوعاتي، همكار بخش گزارش سايت)
1- هي موش ! هنوز هيچي نشده "سالي كه نكوست از بهارش واويلاست" دارد براي من اتفاق مي افتد . با كف گير گل آقا بزنم تو سرت؟!
2- عبور مترو از محدوده تآتر شهر.
3- سال پيش كه براي كنكور درس ميخواندم تعطيلات عيد را به خانه مادر بزرگم رفتم و خودم را آنجا حبس كردم . در آن سال پدر و مادرم هر چه مسافرت و گردش و تفريح بود رفتند در حاليكه ما معمولا عيد مسافرت نميرويم. اما امسال كه من هيچ گونه مشكلي ندارم هيچ كس دلش نميخواهد حتي پايش را از در خانه هم بيرون بگذارد!
4- تصميم كبري خيلي زياد دارم . اما يكياش اجراي يكي از نمايشنامههاي بيضايي به صورت عروسكي است.
5- يك روز از يك استادي شنيدم كه گفت: عليرغم رنجهايي كه ميكشيم، همواره لبخند ميزنيم.

ليدا نيكچهر(همكار بخش روابط عمومي)
1ـ اگر موش بودم، بهار امسال كفگير گلآقايي را ميجويدم تا ديگه به ته ديگ نرسد!
2ـ طرح مبارزه با تبرج!
3ـ ندارم ولي با خاطره آشنا شدم!
4ـ Secrete ! ولي سعي ميكنم بيشتر به فكر سلامتيام باشم.
5ـ يادت باشد كاري كني كه هر كس خوبي و مهرباني ديد، ياد تو بيفتد!
الهام نظری
تاريخ : يكشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶